براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|
|
مانـدیـــم به داغ انتـــظارت، مـددی
مـا و غـم و درد بی شمارت، مـددی
دلخسته از این غمی که در ریشه ماست
در آرزوی فجــــــــــر بهــــــــــارت، مددی
دل از مـا بـرد و روی از ما نهان کرد
خـــدایا بـا که این بــازی تـوان کرد
تا کسی رخ ننماید نبرد دل ز کسی
دلبـــر ما دل ما برد به ما رخ ننمـود
عصریست غریب و آسمان دلگیر است
افسوس برای دل سپردن دیر است
هر روز بـهان ه ای گرفتیم و گذشت
عیب از من و توست عشق بی تقصیر است
خیمه نشین فاطمه دلم برات پر میزنه
اسم قشنگت آقا جون هر تپش قلب منه
دلم برای دیدنش می گیره از من بهونه
ندبه می خونم دوباره با اشکای دونه دونه
از هجر تو طبیعت ما گریه می کند
چشم تمام آینــه ها گریه می کند
چشم انتظار آمدنت شیر خوارهای است
گهـوارهای به کــرب و بـلا گـریـه می کند
یا این دل شکسته ما را صبور کن
یا لااقل به خاطـر زینب ظهـور کن
دیگر بتــاب از افق مکه، ماه من!
این جاده های شب زده را غرق نور کن
صبح بی تـو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بی تـو حتـی مهـربانی حالتـی از کینه دارد
بی تو میگویند تعطیل است کار عشقبازی
عشــق اما کی خبـر از شنبـه و آدینـه دارد
«تعجیل در فرجش صلوات»
:: موضوعات مرتبط:
$M$ های مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 848
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : Bahram
ت : چهار شنبه 14 تير 1391
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|